ببخش تا بخشیده شوی

ساخت وبلاگ
حرفی ندارم برای گفتن این روزام شده آه و حسرت نمیتونم به هیچ چیز فک کنم نمیتونم رو چیزی تمرکز کنم چای میگیرم دستم. دستام میلرزه میبینی... یه شبه پیر شدم داشتم پستای قبلو میخوندم اشک امونم نداد میگن یه ببخش تا بخشیده شوی...ادامه مطلب
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 6 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 5:48

شیشه پنجره را باران شست . از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟   آسمان سربی رنگ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ . می پرد مرغ نگاهم تا دور، وای، باران، باران، پر مرغان نگاهم را شست .   خواب رویای فر ببخش تا بخشیده شوی...ادامه مطلب
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 8 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 5:48

سلام. بعد از یه دوره ی سخت از زندگیم. دوباره اومدم اینجا شاید سخت ترین دوران زندگیم. اخرین باری که اومدم اینجا روز بعدش دوباره باز برگشتیم. داییم فوت کرد. شبا تا صبح بیدار بودم. حالو روز خوشی نداشتم. ببخش تا بخشیده شوی...ادامه مطلب
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 9 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 5:48

امشب خیلی داره سخت میگذره کاش چشامو بذارم رو هم مامان صدام بزنه محمد پاشو صبح شده این شبای لعنتی... امشب خیلی دلم هواتو کرده تلگرام نصب کردم دوباره بیام عکس پروفایلتو ببینم پروفایل اینستاگرامتم عوض کر ببخش تا بخشیده شوی...ادامه مطلب
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 8 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 5:48

سال نو شد...

اما....

من هنوز همون محمدِ سابقم. با کلی خاطرات تار ولی دردناک

دردناک تر از قبل حتی

 

سال نوت مبارک

حیف که هم سال نو رو هم تولدتو

فقط میتونم تو پروفایلم بهت تبریک بگم...

حیف....حیف

ببخش تا بخشیده شوی...
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 7 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 5:48

دلی که از رهِ تقوا قدم برون ننهاد

به عزم میکده اکنون رهِ سفر دارد

دلِ شکسته ی حافظ به خاک خواهد برد

چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد

 

دفنت کردم همینجا

تمااااااااام

ولی یه روزی یه جایی یادم میوفتی یه اه میکشی از ته دل تو دلت میگی ولی دوسم داشتا...

ببخش تا بخشیده شوی...
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 9 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 5:48

فراموش کرده بودم یا خودمو زده بودم به فراموشی تازه داشتم خودمو جمعو جور میکردم چرا دوباره پیام دادی؟ چرا الکی میای میگی حالم خرابه. نمیتونم بی تو! مگه چه هیزم تری بهت فروختم که اینجوری نمیتونی حال خوب ببخش تا بخشیده شوی...ادامه مطلب
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 10 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 5:48

نمیدونم باورت میشه یا نه!دو ساعته خیره به همین صفحه گوشی امهی فک میکنم با خودم چی بنویسممیدونم دارم با این کارا با این خاطراتخودمو عذاب میدمولی عیب ندارهبهتر از اینه که خودمو بزنم به بیخیالیمیدونیاز اونجایی که میدونم هیچ وقت نمیای اینجا و حرفامو نمیخونییه چیزایی میگم اینجا که نمیخواستم شایدم نمیتونستم بهت بگمیه گله ای دارم ازتگفتی چند بار برات خواستگار اومده و چند روز گریه کردی تا مامانت ردشون کردهخیلی بی انصافیچرا بهم نگفتی؟من حق داشتم بدونمهمونجوری که هرچی پیش میومد بهت میگفتمچه جریان نازنین که همه حرفامو بت میگفتمچه فشارای خوانوادم واسه ازدواجگله دارم ازت چون حق داشتم بدونمما هر دو میدونستیم این رابطه سرانجام ندارهبه قول تو به ناکجا اباد میرسهشاید اگه میدونستم...زودتراز زندگیت میرفتمببخشید اشک امونم نمیده+ نوشته شده در چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۶ساعت 23:17 توسط .. سین.میم.الف .. | ببخش تا بخشیده شوی...ادامه مطلب
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 14 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:05

سلام عزیز تر از جانم یادته کنار هم بودیم نگاهت میکردم یهو میگفتی محمد بینیت خون میاد هول میشدی هی قربون صدقم میرفتی بعدم تا چند روز هی بم گیر میدادی چرا نمیری دکتر میدونی از وقتی کنارم نبودی چند بار خون دماغ شدم! لحظه اخر گفتی قول بده اگه طوریت شد بری دکتر من میدونم چمه. دوای دردمو دیگه دکتر نداره ای بابا ولش کن الان تنها نشستم تو اتاقِ تاریکم دارم این اهنگو گوش میدم دوریت عادت میشه برو واقعا دیگه برو تا فراموش کنیم همو با هم دیگه نمیدونم چرا الان اینجوری بینمون دعواس دل من این طرف تنگه دل تواونطرف تنهاس واسه من اخر دنیاس ولی.... دوریت..... عادت ....... نمیشه + نوشته شده در پنجشنبه هفتم دی ۱۳۹۶ساعت 21:7 توسط .. سین.میم.الف .. | ببخش تا بخشیده شوی...ادامه مطلب
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1396 ساعت: 7:14

تا امروز پروفایلتو چک میکردم هی دعا میکردم خداکنه همون قبلیه باشه چون غمگین میذاشتی غمم ده برابر میشد شاد میذاشتی.... یه جور دیگه عذاب اور بود اما یه بیت شعر گذاشتی خیلی برام عجیب بود من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی نمیدونم ینی چی؟ منو تو که با این حالمون نقش جهان نمیشیم! چه ربطی به حال الان ما.... شایدم یه ادم جدید اومده تو زندگیت ولی خب بی معرفت به این زودی! میذاشتی چند روز بگذره اصن اگه رابطه جدیدی رو شروع کردی بهت تبریک میگم اما چرا با حرفای و اس ام اسای غمگینت منو عذاب میدی! اگه شادی شاد باش من راضی ام به این که تو شاد باشی مثلا با یه سری حرفا میخوای چیو ثابت کنی؟ که یه عاشق دل خسته ای! شایدم میخوای منو عذاب بدی اما چرا؟ شایدم اینا همه توهمات منه شاید.... شاید.... دیگه هیچ چیز قطعی تو زندگیم نیست.... + نوشته شده در شنبه نهم دی ۱۳۹۶ساعت 17:23 توسط .. سین.میم.الف .. | ببخش تا بخشیده شوی...ادامه مطلب
ما را در سایت ببخش تا بخشیده شوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manmanam00o بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1396 ساعت: 7:14